چکیده
هدف: امارات متحده بعد از قیامهای عربی بهطور فزایندهای تلاش کرد، نقش مؤثری را در مناسبات قدرت منطقهای ایفا کند. این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی و اقتصاد متکی بر تجارت به دنبال بسط نفوذ سیاسی و نظامی در حوزههای مختلف منطقه میباشد. برای مشروعیتبخشی به این اهداف، ابوظبی سیاست همسویی با قدرتهای جهانی را در دستور کار خود قرار داد. تا جایی که برای مقابله با رقبای منطقهای و برونرفت از پیامدهای اقتصادی سیاستهای منطقهای خود، سیاست عادیسازی روابط با اسرائیل را در پیش گرفت. بنابراین هدف اصلی مقاله، پاسخ به این پرسش است که عوامل تأثیرگذار در تغییر استراتژی سیاست خارجی امارات متحده عربی بعد از ناآرامیهای جهان عرب چه عواملی هستند؟
روش: برای نیل به اهداف پژوهش و پاسخ به پرسش مورد نظر، تلاش شده است تا دگرگونیهای سیاست خارجی امارات متحده با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای به آزمون گذاشته شود.
یافتهها: انقلابهای عربی و تحولات بعد از آن، زمینه را برای موج جدیدی از دوران گذار سیاسی در منطقه فراهم آورد. امارات متحده به دلیل ساختار سیاسی محافظهکارانه، در مقابل گذار سیاسی در منطقه قرار گرفت. در این برهه زمانی، این کشور سیاست خارجی متفاوتی را از زمان استقلال در پیش گرفت. ناکامی بسیاری از قیامهای عربی، منطقه را وارد بحرانهای جدیدی نمود و این امر، فرصت لازم را برای امارات فراهم کرد تا اهداف سیاسی خود را در منطقه با رویکردی تهاجمی پیگیری کند.
نتیجهگیری: اگرچه امارات متحده، با حمایت از بازماندگان رژیمهای سابق و احزاب ملیگرای سکولار، به مقابله با موج اسلام سیاسی بعد از بهار عربی پرداخت و در مقطعی هم تلاش کرد برای نفوذ منطقهای خود، مسیر مستقلی از همپیمانانی همچون سعودیها در پیش بگیرد، اما گزینش سیاست عادیسازی روابط با اسرائیل، زمینه ناپایداری گستردهای را در سیاست خارجی این کشور ایجاد کرده است.
کلیدواژهها