چکیده
هدف: جهان عرب طی دهه اخیر رخدادهای کم سابقه ای را پشت سر گذاشته است. تحولاتی که به ناآرامی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا انجامید، کشور یمن را نیز متأثر از خود ساخت. شورشهای فراگیر در یمن از 2011 علیه حکومت علی عبدالله صالح شروع شد و با کنارهگیری وی و به قدرت رسیدن دولت انتقالی منصور هادی ادامه پیدا کرد، اما با کنارهگیری هادی از قدرت، اعلام موجودیت مسلحانه انصارالله و تهاجم نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان به این کشور، پیچیدگی بحران بیشتر شد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که شورای امنیت سازمان ملل متحد چه نقشی در حل و فصل بحران یمن داشته است؟
روش: روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانهای می باشد و اسناد سازمان ملل متحد از طریق سایت سازمان، جمعآوری و مورد بررسی قرار گرفته است.
یافتهها: اهمیت راهبردی و ژئوپلیتیک یمن، به دلایلی مانند تسلط بر مهمترین تنگة استراتژیک دنیا (باب المندب)، دسترسی به دریای سرخ به خوبی حاکی از این است که هر نوع درگیری در این کشور، باعث مواجهة قدرتهای منطقهای و جهانی می شود. بر این اساس سازمان ملل متحد بویژه شورای امنیت، اقداماتی را جهت حل و فصل صلحآمیز بحران یمن به انجام رسانیده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش بیانگر این است، شورای امنیت با تصویب بیانیهها و قطعنامههایی به ایفای نقش در بحران یمن پرداخته است، اما به خاطر ملاحظات سیاسی حول محور مداخله نظامی عربستان در یمن و حمایت غرب و در رأس آن ایالات متحده آمریکا از آن، شورا در حل نهایی و قطعی بحران موفق نبوده است.
کلیدواژهها