نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
بحران سوریه از چنان عمق و ابعادی برخوردار است که توانسته تعادل قوای قدرتهای نافذ منطقهای را متناسب با آنچه در این بحران از دست داده یا منافعی که به آن چشم دوختهاند برهم زند. در این بحران، تضاد ایدئولوژی و منافع استراتژیک عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران، راهبرد این نظام پادشاهی محافظهکار را به سمت حمایت از افراطیترین نیروهای مخالف بشار اسد و جمهوری اسلامی ایران را به سوی حمایت از نظام سیاسی موجود سوق داده و در این مناقشه ژئوپلیتیکی، دو کشور را به پیکاری مستقیم فراخوانده است. از سوی دیگر، بحران سوریه به آزمون بزرگی برای تحقق آمال داخلی دولت اسلامگرای ترکیه برای حذف و امحای نیروهای اجتماعی مبارز کُرد و در بُعد خارجی به عرصهای برای اجرای راهبردهای منطقهای ترکیه با هدف هژمونی این کشور بر خاورمیانه تبدیل شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که مواضع قدرتهای نافذ منطقهای در بحران سوریه در چهارچوب چه رویکردی در مطالعات روابط بین الملل قابلتحلیل است؟ فرضیه پژوهش: چنین به نظر میرسد که مواضع کشورهای ترکیه و عربستان سعودی در قبال بحران سوریه در چهارچوب واقعگرایی تهاجمی و برای افزایش قدرت نسبی و ارتقای جایگاهشان در منطقه خاورمیانه و مواضع جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب واقعگرایی تدافعی و برای افزایش امنیت نسبی دولت ــ ملتهای ایران و سوریه است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی ــ توصیفی و نوع پژوهش کاربردی و ابزار جمعآوری اطلاعات کتابخانهای است.
کلیدواژهها