نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
مقاله حاضر به بررسی دلایل اقتصادی جنبش مصر و تونس میپردازد. پرسش اصلی این مقاله آن است که دلیل وقوع جنبشهای اخیر در این دو کشور چه بوده است؟ این مقاله با استفاده از نظریه محرومیت نسبی رابرت گار به بررسی نقش سیاستهای اقتصادی دولتهای بن علی و مبارک در ایجاد طبقه متوسط جدید و بالا رفتن سطح محرومیت نسبی در این کشورها میپردازد که درنهایت به جنبشهای انقلابی سالهای 2010 و 2011 منجر شد. به دلیل آنکه نظریه محرومیت نسبی یک نظریه روانشناختی است، در کنار اتخاذ سیاستهای باز اقتصادی و محدودیتهای سیاسی همزمان با توسعه و گسترش شبکههای ارتباطی بینالمللی زمینه مساعدی فراهم آمد تا جوانان عرب که نوعی محرومیت نسبی را در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حس میکردند، خشم و اعتراض خود را از طریق جنبشهای انقلابی به نمایش بگذارند. این خروش و خیزش انقلابی به تدریج به سایر کشورهای عرب نیز کشیده شد و با توجه به ساختار غیردموکراتیک، موجبات نگرانی سردمداران عرب را فراهم کرد، به گونهای که با نگرانی به دنبال اتخاذ سیاستهایی برای رفع بیکاری، فساد و فقر برآمدند.
کلیدواژهها