نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
در یک اصل کلی مبتنی بر خودیاری، دولتها در تلاشاند تا با افزایش قدرت و بهینهسازی آن، اهداف و منافع خود را محقق سازند و اگر چنانچه چنین امکانی از سوی یک دولت به تنهایی امکانپذیر نباشد، دولتها تلاش خواهند کرد تا از طریق اتحاد با سایر بازیگرانی که دارای منافع مشترکی نیز هستند، قدرت خود را مضاعف کرده، به منافعشان برسند؛ بنابراین، اتحادها به عنوان یکی از منابع شکلدهنده قدرت در سیاست خارجی کشورها همواره حائز اهمیت بوده و هست. منافع همسو و تهدیدات مشترک از جمله مهمترین مؤلفههای شکلدهنده به اتحادها محسوب میشوند. اینکه این منافعِ همسو یا تهدیدات مشترک چگونه درک میشوند، تا حدود زیادی متأثر از برداشت و فهم دولتهاست و این برداشت نیز خود متأثر از هویت و فرهنگ کشورهاست؛ بنابراین، از این منظر هویت و فرهنگ هر دولتی ممکن است به عنوان یکی از مهمترین عوامل چرایی شکلگیری یک اتحاد باشد. این موضوع در منطقه خاورمیانه به دلیل ویژگیهای متمایز از اهمیتی دو چندان برخوردار است. یکی از مهمترین اتحادهایی که برجستگی فراوانی دارد، اتحاد امریکا و اسرائیل است و به عنوان یکی از مهمترین اتحادهایی است که منطقه و تحولات آن را متأثر از خود ساخته است. در کنار تحلیلهایی که تلاش دارند این اتحاد را صرفاً ناشی از نفوذ صهیونیزم در ایالات متحده امریکا و نقش لابی آیپک و ضرورتهای ساختاری بررسی کنند، ما در این مقاله تلاش میکنیم در چهارچوب نظریه سازهانگاری این اتحاد را در راستای منافع استراتژیکی که خود منبعث از هویت و فرهنگ مشترک هستند تبیین کنیم و درنهایت به طور مختصر و موجز تأثیر این اتحاد را بر جهان اسلام نشان دهیم.
کلیدواژهها