چکیده
هدف: منطقۀ خلیج فارس از هشت واحد سیاسی مستقل شکل گرفته است که به لحاظ موقعیت و کارکردهای ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی، از مهمترین مناطق دنیا محسوب میشود. با وجود زمینههای مشترک متعدد در ملتها و کشورهای منطقه، فرایند همگرایی در این منطقه مطلوب نبوده است. از اینرو این پژوهش به دنبال بررسی و ارزیابی مهمترین عوامل همگرایی کشورهای منطقه و همچنین ابعاد و اولویتهای شکلگیری یک سازمان منطقهای در بین کشورهای حاشیۀ خلیج فارس میباشد.
روش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای و میدانی انجام شد. عوامل همگرایی در پنج بُعد اقتصادی، سیاسی، دفاعی-امنیتی، سرزمینی و فرهنگی-اجتماعی طبقهبندی شدند. پرسشنامهای به دو زبان عربی و انگلیسی به کارشناسان منطقه داده شد و دادهها با آزمونهای آماری تی و معادلات ساختاری PLS در نرمافزار SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که مهمترین عوامل همگرایی منطقهای در پنج بُعد عبارتند از: اقتصادی (منافع و اهداف مشترک اقتصادی)، سیاسی (نقش رهبران سیاسی)، سرزمینی (منافع زیستمحیطی مشترک)، فرهنگی-اجتماعی (تعلق خاطر به منطقه خلیج فارس) و دفاعی-امنیتی (گسترش همکاریهای دفاعی-امنیتی). مقایسه نظرات ایرانیان و غیرایرانیان نشان میدهد ایرانیان اهمیت بیشتری به ابعاد اقتصادی، سیاسی و دفاعی-امنیتی میدهند. اولویتبندی تشکیل سازمان منطقهای خلیج فارس از نظر پاسخدهندگان اقتصادی، دفاعی-امنیتی، سیاسی، فرهنگی-اجتماعی و زیستمحیطی است، اما ایرانیان دفاعی-امنیتی، سیاسی و اقتصادی را بالاتر میدانند. بُعد دفاعی-امنیتی و فرهنگی-اجتماعی بیشترین تأثیر را در همگرایی دارند. همگرایی منطقهای به همکاری گسترده کشورها برای حفظ منافع مشترک و انتقال قدرت تصمیمگیری به مرکز جدید اشاره دارد. این روند باعث توسعه، رفاه و مقابله با تهدیدات میشود.
نتیجه گیری: کشورهای خلیج فارس با اشتراکات متعدد ظرفیت همگرایی دارند و حرکت به سوی آن ضروری است، چرا که در جهان امروز، همگرایی یک انتخاب نیست؛ بلکه یک الزام ژئوپلیتیکی است.
کلیدواژهها