چکیده
هدف: طی چند دههی اخیر ضمن وجود اختلافات عمیق ایدئولوژیک و تزاحم منافع گسترده بین کشورهای عربی و اسراییل، گسترش فرایند همگرایی و عادیسازی روابط بین طرفین تحت تأثیر تحولات منطقه ای، بیش از دیگر مناسبات منطقه ای قابل توجه بوده است. این پژوهش درصدد تحلیل مسائل و پویش های مربوط به عادیسازی روابط و بروز همگرایی بین کشورهای عربی و اسرائیل مطابق مفروضات نظریه نوکارکردگرایی است.
روش: در این پژوهش از روش کیفی و رویکرد تبیینی استفاده شده، و تجزیه و تحلیل دادهها بر تبیین رابطه علی بین متغیرها استوار است. بدینمنظور برای گردآوری اطلاعات از منابع اولیه و ثانویه مشتمل بر اسناد، کتابها و مقالات معتبر داخلی و خارجی، جستوجو در شبکههای اینترنتی، رسالههای تخصصی و... استفاده شده است.
یافته ها: طی دهه های اخیر بروز برخی وقایع مانند افزایش چشمگیر تهدیدات مشترک، ایجاد گروههای سنی- سلفی، ظهور رهبران و تصمیمسازان جدید و تضعیف هویتهای فراملی عربی- اسلامی شرایطی را فراهم نموده تا روند عادیسازی روابط و همگرایی بین کشورهای عربی و اسراییل با جدیت، سرعت و رسمیت بیشتری پیگیری شود. بر این اساس همگرایی میان اعراب و اسرائیل در قالب سه فاز تسری کارکردی، سیاسی و مربوط به نهادهای فراملی مورد بررسی قرار گرفت. مطابق بررسیهای صورت گرفته و با توجه به گستردگی و پیشینه درگیریها و اختلافات ایدئولوژیک بین اعراب و اسرائیل، روابط میان طرفین از رشد مطلوبی برخوردار بوده و فرایند همگرایی تحت تأثیر مفاهیم کلیدی نظریه نوکارکردگرایی ازجمله منطق تسری، سیاسیشدن و برونگرایی ایجاد و تکامل یافته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که بروز تهدیدات مشترک در کنار فشارهای بیرونی و سیاسی شدن بویژه تسری گام به گام در سطوح سیاسی، کارکردی و نهادی زمینه های لازم برای بروز همگرایی و تقویت فرایند عادیسازی روابط میان اعراب و اسرائیل را فراهم ساخته است.
کلیدواژهها
موضوعات