چکیده
هدف: این مقاله همکاریهای حماس و حزبالله و افق این همکاریها را بررسی میکند و درصدد پاسخ به این سوال است چه عواملی بر افق همکاریهای بین این دو گروه تاثیر خواهد داشت؟
روش: برای پاسخ به هدف این پژوهش از روش تبیینی-تحلیلی استفاده شده است.
یافتهها: بهدنبال توسعهی روابط رژیم صهیونیستی با پیرامون خود، مثلث مقاومت، اعراب محافظهکار و صهیونیستها به محور عربی-صهیونیستی تبدیل شد. در کنار این روند شاهد افزایش تعداد جنگهای بین حماس و این رژیم در دو دهه گذشته هستیم که سبب رویکرد عملگرایانهای در همکاریهای حزبالله- حماس شده است. همچنین عادیسازی این رژیم در پیرامون ایران، شرایطی فراهم کرده است روابط بین گروههای مقاومت در کنار حمایتهای ایران تهدید امنیتی برای این رژیم را تشدید کند. وضعیت حزبالله و حماس که از نظر جغرافیایی و نظامی بالاترین میزان تهدید برای این رژیم را دارند، بیش از سایر گروههای مقاومت برجسته است. اخیرا حمایتها و هماهنگی در حمله نظامی به مناطق صهیونیستنشین پس از طوفانالاقصی گویای توسعه این همکاریها میباشد.
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد مولفه ساختاری نظام بینالملل و مولفه منطقهای ( دولت حامی و وجود دشمن مشترک) بیش از مولفههای داخلی بر افق همکاریهای این دو گروه تاثیر خواهد داشت. همسو با تلاش صهیونیستها برای افزایش نفوذ منطقهای خود، احتمال تشریک مساعی حزبالله-حماس در آینده بیش از گذشته خواهد بود.
کلیدواژهها
موضوعات