چکیده
یکی از بایدها و الزامات سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا که بهعنوان هسته اصلی سیاستهای این کشور در نظام بینالملل است و باعث پیچیدگی و بینظمی در حوزه امنیت بینالملل گردیده، حضور این کشور در خلیج فارس میباشد. امنیت خلیج فارس موضوعی چندلایه و پیچیده است که حدود پنج قرن، بازیگران بینالمللی را در منطقهای که با انواع چالشها دست به گریبان بوده، درگیر کرده است. در دهههای اخیر، آمریکا عمدهترین بازیگر امنیتی و منطقهای در خلیج فارس بوده و میزان درگیری، سطح و عمق کنش و واکنش امنیتی ایالات متحده با کمتر بازیگر بینالمللی دیگری در این منطقه، قابل مقایسه است. تمام رؤسای جمهور آمریکا از دوران بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون به خلیج فارس به عنوان بخشی از منافع جدی و بعضاً حیاتی ایالات متحده نگریستهاند و کمتر موضوع امنیتی در خلیج فارس را میتوان یافت که آمریکا نقشی در آن نداشته باشد یا جزئی از اجزای تشکیلدهنده در قالبهای ایجابی و سلبی با عنصر آمریکا و رفتار امنیتی آن، پیوند نخورده باشد. با توجه به برجستگی عنصر آمریکایی در امنیت خلیج فارس، پرسشی مهم و اساسی به وجود میآید، و این که سیاست امنیتی آمریکا در خلیج فارس را چگونه میتوان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ سه مفهوم «هژمونی جهانی»، «ساختار امنیت منطقهای» و«چالشهای امنیتی»میتوانند توضیح دهنده فراز و فرود رفتار امنیتی آمریکا در خلیج فارس باشند.
خلیجفارس در دنیای امروز به عنوان حساسترین، کلیدیترین و مهمترین منطقهی ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک جهان شناخته شده است. خلیجفارس امروزه به عنوان کانون قدرت کشورهای اسلامی و به لحاظ وجود ذخایر عظیم نفت و گاز و موقعیت ممتاز سوقالجیشی آن و انتقال این منابع انرژی از تنگه هرمز به دیگر نقاط جهان از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار میباشد. از اینرو، این منطقه مورد توجه قدرتهای فرامنطقهای از جمله، ایالات متحده آمریکا میباشد. در این نوشتار سعی شده است که با بررسی دلایل اصلی حضور آمریکا از گذشته تا به امروز، نقش آمریکا در این منطقه حساس از جهان و فعل و انفعالات آن مورد تحلیل و بررسی دقیق قرار گیرد و جغرافیای سیاسی و ترتیبات امنیتی منطقهی خلیجفارس مطالعه و بررسی گردد.
کلیدواژهها