چکیده
ترکیهی عثمانی و بلاد شام قرنها ارتباط نزدیک و مداومی با هم داشتند تا اینکه به قدرت رسیدن «آتاتورک» در ترکیه و تعیین حدود سوریهی جدید به دست استعمار فرانسه باعث جدایی این دو کشور شد. تحولات پس از جنگ جهانی دوم ، ترکیه و سوریه را به دو مسیر مختلف سوق داد و در سالهای بعد فاصلهی آنها بیشتر شد. روابط دو جانبهی ترکیه و سوریه تا سالهای آغازین قرن21 تحت تاثیر سه اختلاف عمده بر سر کردها، تقسیم آب دجله و فرات و اختلاف ارضی بر سر منطقه ی «هاتای» فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده است و حتی دو کشور تا مرز درگیری نظامی نیز پیش رفتند. با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال 2002 و تغییر در نگرش سیاست خارجی منطقهای این کشور،روابط با سوریه رو به بهبود گذاشت. اما از سال 2011 میلادی به بعد ، سوریه با بحرانهای داخلی و ناآرامی مواجه شد . سیاست خارجی ترکیه در قبال این بحرانها از میانجیگری تا مداخله در نوسان بوده است.پژوهش حاضر درصدد تبیین سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه، بر اساس دکترین عثمانگرایی جدید حزب عدالت و توسعه میباشد. یافتههای پژوهش بیانگر این مهم است که ترکیه اگرچه در آغاز ، در صدد حل مسالمتآمیز بحران از طریق انجام اصلاحات داخلی توسط حکومت سوریه بود ، اما پس از مدتی برخی عوامل منطقهای و فرامنطقهای باعث شد تا ترکیه با فاصله گرفتن از سیاست میانجیگری، به صورت علنی از مخالفان رژیم سوریه حمایت کند و خواهان تغییر نظام سیاسی در این کشور گردد.
به نظر میرسد نگرانی ترکیه از آیندهی رژیم سیاسی سوریه همراه با تلاش این کشور به منظور استفادهی ابزاری از تحولات سوریه ، برای بهدست گرفتن رهبری جهان اسلام از بُعد منطقهای، و همچنین بهبود روابط با غرب برای سرعت بخشیدن به روند عضویت ترکیه در اتحادیهی اروپا است؛ و این از جمله دلایل اصلی حمایت ترکیه از مخالفان دولت سوریه است.
کلیدواژهها