چکیده
هدف: بررسی تطبیقی میزان تعیینکنندگی مؤلفهی حقوقبشر در جهتگیریهای عملی سیاستخارجی اتّحادیهاروپایی در قبال ایران و اسرائیل هدف اصلی این پژوهش است.
روش شناسی: این پژوهش بر اساس روش توصیفی-تحلیلی و با اتّکا به اسناد نهادهای مورد پذیرش اتّحادیهاروپایی در پی دستیابی به اهداف پژوهش برآمده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که اتّحادیهاروپایی علیرغم داعیهداری دفاع از حقوقبشر،میان سیاستهای اعلامی و اعمالی خویش دچار تعارض و تضاد میباشد و اتحادیه اروپایی در ارتباط با ایران از مقوله حقوقبشر به مثابه ابزاری جهت دستیابی به مقاصد سیاسی استفاده می نماید و در ارتباط با اسرائیل با وجود کثرت قطعنامههای حقوقبشری صادره توسط نهادهای بینالمللی علیه اسرائیل، همواره منافع اقتصادی، امنیتی و توسعه و فناوری اهمیت داشته و حقوقبشر در عمل به محاق رفته است.
نتیجهگیری: یکی از مؤلفههای تعیینکننده در روابط خارجی اتّحادیهاروپایی، بر اساس سیاستهای اعلامی آن، پاسداشت حقوقبشر است. در پی تأسیس کمیسیون و سپس شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد،اتّحادیهاروپایی حمایت رسمی و قاطع خود از این نهادهای حقوقبشری بینالمللی را اعلام نمود و مصوّبات آن را معیار جهتگیری سیاستخارجی خود دانست. با این حال، منافع مادی و ایدئولوژیک و راهبردی این اتّحادیه در قبال اسرائیل مانع از آن میشود که علیرغم قطعنامههای متعدد حقوق بشری،مواضع عملی سختی در قبال این کشور اتخاذ نماید و در مقابل در مقام اعمال فشار بر ایران برآید.