چکیده
هدف: یمن کشوری است از عهد باستان که تمدن آن به دوران قبل از اسلام بر می گردد. درطول تاریخ اسلام آن ها مسلمان شدند اما سنتهای زندگی قبیله ای خود را حفظ کردند، برای مثال رقابتهای قبیله ای و جنگ و ستیز بین آنها در این کشور یک پدیده جدیدی نمی باشد.از اوایل قرن نوزدهم بعضی از قوای بیگانه نیز صرف نظر از قصد و نیت به سلطه کشیدن آنها از طریق شیوه استعمار در زندگی یمنی ها خود را ذینفع یافتند.امروزه ملت یمن از یک طرف درگیر ستیز و برخوردهای مختلف بین جناحهای داخلی و شورشیان و از طرف دیگر مواجه با وضعیت خصمانه با قوای بیگانه می باشد. در این مقاله ما ریشه های تاریخی جنگهای فرقه ای در یمن و در کنار آن آثار سوء دخالتهای دول بیگانه در استقلال دولت یمن و تمامیت ارضی آن را مطالعه می کنیم.
روش: در مطالعه مباحثی که متضمن متغییرهای متفاوتی می باشد که به نوبه خود پارامترهای زیادتری را درگیر می سازند همانطوری که در مورد پژوهش حاضر مصداق دارد که در آن عناصر فرهنگی این کشور به همراه مداخلات قوای بیگانه مسیر وقایع را متاثر می سازند، بحث در رابطه با متدولوژی علی الاصول نباید محدود به جنبه های شکلی قضیه باشد. در مقایسه یک متدولوژی موسع در مقابل یک متدولوژی مضیق با امعان نظر به ویژگیهای خاص این تحقیق ، این مقاله بر مبنای یک روش contextual از سیستم تجزیه و تحلیل داده ها استفاده نموده است.
یافته ها : بررسی های ما در این تحقیق نشان می دهد که امروزه یمن در یک وضعیت هرج و مرج کامل و دخالتهای بی شمار بیگانگان در آستانه فروپاشی تمامیت ارضی قرار گرفته است که در آن دخالتهای نظامی بیگانگان علت و عنصر اصلی تشخیص داده شده است.
نتیجه گیری : در حال حاضر اکثریت قریب به اتفاق مردم یمن در مضیقه بسیار سختی در خصوص مایحتاج اولیه زندگی خود قرار دارند. شورای امنیت سازمان ملل نگرانی های عمیق خود را در رابطه با سرنوشت مردم بی گناه غیر نظامی به کرات در قطعنامه های خود بیان داشته است و نقطه مهم اینکه کلیه طرفهای درگیر در جنگ یمن به نقض آشکار و شدید اصول اساسی حقوق بین الملل همچنان ادامه می دهند.