چکیده
بیداری اسلامی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر روی کشورهای منطقه خاورمیانه و بهطور اخص کشورهای عربی شمال افریقا و غرب آسیا تأثیرگذار بوده است. عربستان سعودی بزرگترین و مهمترین کشور عربی غرب آسیا با این موضوع درگیر بوده است. عربستان سعودی این تحولات را در تضاد با ثبات استراتژیک منطقهای خود تفسیر کرده و ضمن برداشت تهدید از این تحولات مصمم به حفظ وضع موجود در برخی نقاط و تغییر ساختار قدرت در نقاط دیگر بوده است. در این پژوهش سعی شده با بهرهگیری از نظریه سازهگرایی مواضع عربستان را در خصوص بهار عربی مورد تجزیهوتحلیل قرار دهد. در این راستا میتوان به اتخاذ رویکردهای هویتی با نگاههای سلبی و ایجابی اشاره کرد که به رویکردهای تعارض هویتی منجر شده است، این رویکرد هویتی در شکل ایجابی در بحرین سعی در حفظ وضع موجود و ثبات حکومت آل خلیفه را بهعنوان متحد راهبردی قرار داده است، و در شکل سلبی در سوریه به دنبال تغییر وضع موجود و ساختار قدرت است و نهایتاً تغییر موازنه قدرت با رقیب منطقهای خود یعنی ایران است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانهای و اسناد موجود، در قالب یک روش توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی نقش مؤلفههای هویتی نظیر عربیت، وهابیت و اسلامیت روی سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه بعد از بیداری اسلامی است.
کلیدواژهها