چکیده
رسانههای ارتباطجمعی، شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای، اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی یا رسانههای اجتماعی در جنبشهای اجتماعی نوین کشورهای جهان نقش فراوانی داشتهاند. یکی از این کشورها مجمعالجزایر بحرین است که در سال 2011 تحت تأثیر فعالیتهای جوانان در فضای اینترنت شاهد تظاهرات و جنبشهایی بوده است. جوانان بحرینی همزمان با پیروزی انقلابهای تونس و مصر و تحولات لیبی، مردم را از طریق شبکههای اجتماعی اینترنتی به جنبش دعوت کرده و از طریق آن نیز به هدایت جنبش میپرداختند اما درنهایت نتوانستند به پیشبرد موفقیتآمیز جنبش بپردازند. پژوهش حاضر در پی این است تا به روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر دادههای کتابخانهای و مصاحبه نخبگانی، ابتدا به توضیح نظریه «فضای دورگه» مطرحشده از سوی مانوئل کاستلز(Manuel Castells) بپردازد، سپس میزان تطبیق این نظریه با جنبش اخیر بحرین موسوم به «جنبش 14 فوریه» را مورد ارزیابی قرار دهد. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه نظریه فضای دورگه کاستلز چیست و چگونه در جنبش 14 فوریه بحرین کاربست مییابد. سؤالات فرعی این مقاله نیز از این قرار است که اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی تا چه میزان در جنبش 14 فوریه بحرین تأثیرگذار بودهاند؟ کدامیک از شبکهای اجتماعی اینترنتی نقش محوری در تحولات بحرین در سال 2011 داشتهاند؟ چه عواملی موجب ناکامی و عدم پیروزی جنبش 14 فوریه بحرین شده است؟ یافتههای این پژوهش حاکی از این است که فضای دورگه که شامل شبکههای اجتماعی اینترنتی و فضای عمومی و نمادین در جنبشها است، نقش مهمی در جنبش 14 فوریه بحرین داشته و بهخوبی در آن کاربست یافته است. نظام بحرین پس از اینکه متوجه شد فضای دورگه عامل پیشبرد جنبش 14 فوریه بحرین است، با قطع مقطعی اینترنت و تخریب میدان لؤلؤ بهعنوان فضای عمومی و نمادین جنبش، درصدد مهار فضای دورگه جهت سرکوب جنبش 14 فوریه برآمد.
کلیدواژهها